قياس شَبَه

قياس شَبَه در اصطلاح

قياس شَبَه
«قياس شبه»، قياسى است كه فرع آن صلاحيت قياس شدن با دو يا چند اصل را دارد و لذا مردّد بين آنها است. در چنين مواردى، قياس‌كننده فرع را به اصلى قياس مى‌كند كه بيشترين شباهت را داشته باشد. مثلاً شراب حاصل از بادام را با احتمال مست كنندگى مى‌توان به شراب انگور قياس كرد و حرام دانست و مى‌توان به ساير نوشيدنى‌هاى مباح قياس نمود با اين توجيه كه طبيعت بادام مست‌كننده نيست. / ( فرهنگ اصطلاحات اصول (ویرایش دوم) , ج1 , ص402)
قياس داراى«فرع»قابل مقايسه با چند«اصل» قياس شبه،قياسى است كه فرع آن،براى قياس شدن با دو يا چند اصل صلاحيت داشته و بين آنها مردد است؛يعنى به هر اصلى از يك نظر شباهت دارد.در اين‌گونه موارد،مجتهد فرع را به اصلى كه شباهت بيشترى به آن دارد،ملحق مى‌سازد؛ براى مثال،شراب گرفته شده از«نى»را هم مى‌توان به خمر قياس نمود،از اين نظر كه احيانا مست‌كننده نيز هست،و هم مى‌توان به نوشيدنى‌هاى مباح ديگر قياس نمود،چون در طبيعت آن مست‌كنندگى وجود ندارد. نكته: يكى از راه‌هاى اثبات علت در قياس،روشى است كه از آن به«شبه»تعبير كرده‌اند و قياسى كه اين‌گونه صورت مى‌گيرد «قياس شبه»ناميده مى‌شود. بيشتر فقهاى عامه«قياس شبه»را حجت ندانسته و از آن احتراز مى‌كنند.1* جعفرى لنگرودى،محمد جعفر،دانشنامه حقوقى،ج 2،ص 491. زهير المالكى،محمد ابو النور،اصول الفقه،ج 4،ص 102. فخر رازى،محمد بن عمر،المحصول فى علم اصول الفقه،ج 5،ص 205. جناتى،محمد ابراهيم،منابع اجتهاد(از ديدگاه مذاهب اسلامى)،ص 306. / (فرهنگ نامه اصول فقه , ج1 , ص655)
امام شافعى آن را قياس اشباه يا قياس غلبه‌ى اشياء مى‌نامد، يعنى تردد فرع در بين دو اصل كه به يكى از آن‌ها در حكم و به ديگرى در صورت شباهت دارد كه در نزد شافعى مشابهت در حكم و در نزد ديگران مشابهت در صورت معتبر است. اعتبار شبه در حكم مانند مشابهت عبد مقتول به آزاد و ديگر مملوكات و اعتبار شبه در صورت مانند قياس نشستن دوم در نماز بر نشستن اول در عدم وجوب است. / (مبادی و اصطلاحات اصول فقه , ج1 , ص255)